سبب شناسی گرایش به اعتیاد و نگرش مثبت به آن
سبب شناسی گرایش به اعتیاد و نگرش مثبت به آن (قسمت اول)
علل و عوامل مختلفی در ابعاد درونفردی، بینفردی و محیطی در گرایش افراد به مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن تاثیر دارد که در زیر بدانها اشاره میکنیم:
الف) خانواده
اولین سیستم اجتماعی که فرد در آن زندگی خویش را آغاز و فرایند رشدی خود را پایهریزی میکند خانواده میباشد، مکانی که دربرگیرنده آمیختهای از خرده نظامهای کارکردی شامل خرده نظام والدینی، زوجی و همشیرهها است که هرکدام دارای مجموعهای از وظایف و تکلالیف کارکردی هستند، تکالیفی که رسیدگی به آنها ضمن اینکه داشتن خانوادههای منسجم را ممکن میسازد، امکان به فعلیت رساندن استعدادها و توانایی های رشدی بالقوه اعضا به ویژه فرزندان را ممکن میسازد (گولدنبرگ و گولدنبرگ، ۲۰۱۵، ترجمهی حسین شاهوبراهوتی، نقشبندی و ارجمند، ۱۳۹۵).
خانواده اولین نهاد در جامعه پذیری میباشد و در برخی موارد نقش مهم خانواده به عنوان عامل مستقیم و اصلی جرم و جنایت، انکارنشدنی است و در بسیاری از نظریههای جرمشناسی به ویژه نظریات بیسازمانی اجتماعی، نظریات یادگیری اجتماعی و نظریات کنترل اجتماعی، خانواده دارای نقش اصلی است و همچنین پژوهشهای تجربی زیادی رابطه خانواده و ابعادِ عملکردی آن را با رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان و جوانان پیدا کردهاند (دهقان، ۱۳۹۵).
زمانی که سیستم خانواده با نقص کارکردی مواجه باشد و انسجام ساختاری در آن وجود نداشته باشد، ضمن اینکه فرصت و زمینهی رشد ابعاد وجودی اعضا را دشوار و حتی غیرممکن میسازد بلکه زمینهی نگرش مثبت و گرایش آنها را به کارکردها و نابهنجاریهای اجتماعی نظیر اعتیاد را نیز فراهم میکند (عیسینژاد، ۱۳۹۶).
از دیگر ابعادِ سیستم خانواده که نقش زیادی در سوق دادن فرزندان به نگرش مثبت به اعتیاد و حتی مصرف آن دارد خلل در سیستم نظارتی و حمایتی والدین است، در واقع فرزندان جهت داشتن رشد سالم سطحی از نظارت و حمایت والدین در قالبی سالم و منسجم نیاز دارند، نظارتی که فقدان آن و یا ناسالم بودن آن منجر به افزایش احتمال گرایش فرزندان به اعتیاد و مصرف مواد مخدر و همچنین روابط نامشروع و سرقت میشود (فراهانی و مهریار، ۱۳۸۹).
وانگ، استانتون، لی، کوترِل، دِویوکس و کالجی (۲۰۱۳) در پژوهش خویش نشان داد که خانوادههایی که نظارتی بر فرزندانشان ندارند و یا نظارتی بیش از حد و افراطی بر فرزندانشان اعمال میکنند و آزادی طبیعی که باید از داشته باشند را از آنها سلب میکنند، به احتمال بیشتری منجر به شکلگیری نگرش مثبت فرزندان نسبت اعتیاد میشوند و گرایش فرزاندشان را به اعتیاد و سوء مصرف مواد تحریک میکنند، درواقع آنها نشان دادن فرزندانی که در چنین خانوادههایی زندگی میکنند احتمال گرایششان به مصرف مواد مخدر نسبت به سایر فرزندان در سطح بالاتری قرار دارد.
پینهیرو، ماگالهیس، هورتا، داسیلوا، سوسا و فلِمینگ (۲۰۰۶) در پژوهشی به بررسی نقش سیتم خانواده بر اعتیاد به مواد مخدر فرزندان پرداختند و طی آن به این نتیجه رسیدند که فرزندانی که در محیط خانواده روابط مطلوبی را با والدین خویش تجربه نمیکنند و صمیمیت ارتباطی را در تعامل با آنها لمس نمیکنند در مقایسه با فرزندانی که چنین مزایای بین فردی را تجربه و ادراک میکنند پرش مثبتتری به مواد مخدر دارند و بیشتر احتمال دارد به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا کنند.
بارنو، لوچت و فریبرگر (۲۰۰۲؛ بهنقل از عیسینژاد، ۱۳۹۶) نیز در پژوهش خویش گزارش کردند که مصرف الکل، تنباکو و یا مواد دیکر توسط والدین یا سایر اعضای خانواده، نگرش مثبت خانواده به مواد و پذیرش مصرف آن، دلبستگی ضعیف با والدین در هر یک از مراحل رشد، آزار جسمی و جنسی درون-خانوادگی، بیثباتی اقتصادی و مدیریت ضعیف خانواده مهمترین ابعاد خانوادگی هستند که در گرایش فرزندان به مواد مخدر و جهت نگرششان نسبت به این ماده مخرب تاثیر معناداری دارند. والدینی که نسبت به وظایف و تکالیف والدگری خویش بینش کافی ندارند و نمیدانند در قبال فرزندانشان چه مسئولیتها و حقوقی دارند در تعامل با فرزندانشان با تعارضات و اختلافات کارکردی بیشتری مواجه میشوند، اختلافاتی که از طریق تشدید احساسات منفی در فرزندان زمینهی گرایش آنها به مصرف مواد مخدر فراهم میکند (آرناس و گریف، ۲۰۰۰).
بنجت، بورجس، مدینامورا و مِندز (۲۰۱۳) در پژوهش خویش نشان دادند افرادی که به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارند، نسبت به افراد عادی محیط خانوادگی استرسزاتری را تجربه کردهاند، بهعبارت دیگر این افراد در پژوهش خویش نشان دادند که هر چه سطح استرس موجود در خانواده فرد بیشتر باشد احتمال گرایش وی به مصرف مواد مخدر در سطح بالاتری قرار دارد. خشونت و پرخاشگری کارکردی در محیط خانواده، بهویژه خشونت اعمالشده برعلیه فرزندان از دیگر عواملی است که منجر به قطع ارتباط فرزندان با سیستم خانواده و گرایش آنها به همسالان ناسالم میشود، گرایشی که زمینهی شکلگیری نگرش مثبت نسبت اعتیاد و تجربهی مواد مخدر و الکل را در آنها تا حد زیادی افزایش میدهد (اپلیارد، برلین، روسامبلام و دودگی، ۲۰۱۱).
استارکروبلسکی و پل (۲۰۰۶؛ بهنقل از عیسینژاد، ۱۳۹۶) دریافتند که سبکهای والدگری (اقتداری، استبدادی و بیاعتنا) با مصرف مواد مخدر در نوجوانان ارتباط دارد، درواقع آنها در پژوهش خویش به این نتیجه رسیدند که وجود سبک والدگری مستبدانه و بیاعتنا احتمال گرایش افراد به مصرف مواد مخدر را تا حد زیادی افزایش میدهد.
زمانی که متاثر از عوامل درونفردیِ بینفردی و محیطی سیستم خانواده و چهارچوب ارتباطی آن با تعارض و آشفتگی مواجه میشود، ارضای نیازهای درونفردی و بینفردی اعضا با اختلال مواجه میشود، اختلالی که با ایجاد حدُی از تنش درونی در اعضا بهویژه فرزندان، گرایش آنها را به نابهنجاریهای اجتماعی نظیر مصرف مواد مخدر و الکل را فراهم میکند (برنا، ۱۳۹۵).
فرزندان به ویژه در سنین آغازین زندگی به ارتباط توام با مراقبت با مراقبین خود که معمولا والدین هستند نیاز دارند تا در طی آن ارضای نیازهای دلبستگی خویش را ممکن سازند و داشتن زندگی توام با امنیت را برای خویشتن ممکن سازند، با این حال داشتن پیوندی مطلوب و توام با نوازش با والدین برای بسیاری از افراد امکانپذیر نیست، که این امر احتمال درگیرشدن این افراد را در انحرافات اجتماعی نظیر اعتیاد تا حد زیادی افزایش میدهد (نوری، ۱۳۹۳).
ادامه دارد …
نویسنده: فائزه عاطفی کارشناس مددکاری اجتماعی جمعیت خیریه تولد دوباره
Related
اعتیاد از لحاظ لغوی بهمعنای استفاده مکرر از یک شیء و یا انجام متعدد و متداوم یک فعل خاص میباشد
Read More >
سوالی که فکر اکثر بیماران را بعد از ترک درگیر مینماید اینست که بعد از ترک سرکار بروم یا نه؟
Read More >
احساس گناه به طور بلقوه از مخربترین عاطفه است و افزایش ا...
Read More >